«وقت سکوت» (oicnelis ed opmeiT، ۲۶۹۱) را «بزرگترین دستآورد اجتماعی رمان اسپانیا» و «رمانی تکرارنشدنی» نامیدهاند، گفتهاند اوج نثرنویسی معاصر اسپانیایی و از شاهکارهای رماننویسی معاصر است و ادبیات اسپانیا را به دو دورهی قبل و بعد از انتشارش تقسیم کرده است، کتابها و مقالاتی متعدد دربارهاش نوشتهاند، نویسندگان معاصر بسیاری آثارشان را به تأثیر از این کتاب نوشتهاند که خود کارگاه بیمانند داستاننویسی است، فقط اولیس جیمز جویس و در جستوجوی زمان ازدسترفتهی مارسل پروست را به لحاظ سبک و فرم با آن قیاس میکنند و آن را یکی از مهمترین رمانهای قرن بیستم نامیدهاند. این کتاب به بسیاری از زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده است. در لو فیگارو لیتهرر دربارهی آن نوشتند «هیچکس نیست که کیفیت ادبی استثنایی این کتاب و قدرت حیرتانگیز آن را درنیابد. مارتینسانتوس بهترین نویسندهی نسلش است و رقیب ندارد». جی. جی. برائون در تاریخچهی ادبی اسپانیا دربارهاش نوشت «هنرمندی و تسلط نویسنده در کتاب موج میزند. در ضمن آنکه جامعهای مخوف و خاموشیگزیده را محکوم میکند، اثر هنری هیجانانگیزی است که گستردگی حیرتآور قدرت تجسم نویسندهاش را به نمایش میگذارد.». در نیویورک تایمز دربارهاش نوشتند «نمایشی بهشدت خلاقانه از شاعرانگی نثر و تبحر نویسنده در استفاده از تمثیل است و مهمتر از همه آنکه گفتار درخشان پایان کتاب تردیدی باقی نمیگذارد که نویسنده حاضر نبوده است به نوشتن رمانی رئالیستی بسنده کند. چنان که برمیآید پدرو خودِ اسپانیا است». در تایمز لیترری ساپلیمنت میخوانیم: «چیزی که بیدرنگ این کتاب را برجسته و بیهمتا میکند گرایش روشنفکری بینالمللی اصیل و مستحکم مارتینسانتوس و چشمانداز اخلاقی اوست [...] البته او با رژیم فرانکو سر ستیز دارد، اما در این رمان بلندپروازانهاش خودپسندی، کوتهبینی و خشونتی را برملا میکند که ژرفایش هیچ نوع حکومتی را بینصیب نمیگذارد.» این کتاب، به محض انتشارش، ستایش منتقدان و نیز عموم خوانندگان را برانگیخت و بیدرنگ جایگاهی باقی در تاریخ ادبیات اسپانیا کسب کرد و مسیر رمان اسپانیایی را، که پیش از انتشارش به راهی دیگر میرفت، بهکلی تغییر داد. اما دستکم چند دلیل میتوان یافت که چرا بیش از پنجاه سال پس از انتشار این کتاب مهم، در کشور ما بهندرت میشناسندش. نخست آنکه نسخهی انگلیسی کتاب، که نخستینبار دو سال پس از نسخهی اسپانیایی منتشر شد، حق مطلب را ادا نمیکند، پر از غلطِ ترجمه است، بخش قابلتوجهی از متن کتاب از آن حذف شده، شاید به سبب پیچیدگیهای ترجمهی متن کتاب به زبان انگلیسی که کشش بسیاری از تکنیکها و نوآوریهایی را ندارد که نویسنده در زبان اسپانیایی آورده است، مشکلی که خوشبختانه ما در زبان فارسی گرفتارش نیستیم، فرم و سبک کتاب بههیچوجه حفظ نشده، زمان افعال که شناوریاش از دستآوردهای مهم نویسندهاش است دستکاری و یکدست شده، فرازوفرود زبانِ گاه عمیقاً فاخر، رمزگونه و تمثیلی (مثلاً زبان راوی)، گاه بهشدت عامیانه و متناسب با پرتافتادهترین و اسفناکترین حومههای مادرید (مثلاً گفتارهای درونی شخصیتی ساکن حلبیآباد) و گاه در بازهای میان این دو، در ترجمهی انگلیسی برنگشته و بسیاری از ارجاعات فرهنگی و اجتماعی نویسنده درک نشده و به ترجمه نیامده یا بهغلط آمده است. این نسخه مشکلات دیگری هم دارد که در حوصلهی این یادداشت نمیگنجد و شاید بتوان گفت از این کتاب فقط روایت داستانیاش را به صورتی عیبناک باقی گذاشته است و خبری از وحدت حیرتانگیز فرم و مفهومِ نسخهی اسپانیایی در آن نیست. البته آشکار است که مترجم انگلیسی زحمت فراوان کشیده است و قصد عیبجویی نیست، اما در ضمن میتوان فهمید که، با در نظر گرفتن زمان ترجمهی کتاب، منابع کافی در اختیار نداشته است. شاید از آن رو که ما در پنجاه سال گذشته عموماً ادبیات جهان را از مجرای زبان انگلیسی شناختهایم، این کتاب آنطور که باید در کشورمان جلب توجه نکرده است، همانطور که در محافل ادبی انگلیسیزبان کمتر از سایر محافل ادبی جهان، مثلاً فرانسوی یا آلمانی، میشناسندش. علت دیگری که میتوان یافت زندگی پرحادثه و غمناک نویسندهی کتاب است. رژیم فرانکو مارتینسانتوس را چهار بار به زندان انداخت، پروندهی سیاسی اقدام علیه امنیت ملیاش را تا پایان عمرش برقرار نگه داشت و مانع شد جوایز ادبی زمان انتشار وقت سکوت را به آن بدهند، هرچند بیتردید و به گفتهی منتقدان حقش غیر از این نبود. در نسخههای پیش از سال ۱۹۸۱، کتاب را بهشدت سانسور میکردند. همسر نویسنده، که ده سال با او زندگی کرده بود، یک سال پس از انتشار وقت سکوت به علت نشت گاز درگذشت و مارتینسانتوس نیز یک سال بعد از مرگ همسرش در سانحهی اتوموبیل جان باخت و زمانی از دنیا رفت که چهل سال بیشتر نداشت و فقط همین رمان از او باقی مانده بود. البته بعدها یک رمان ناتمام، یک داستان بلند و مجموعهای از داستانهای کوتاهش یافتند و منتشرشان کردند، اما اینها هیچکدام به تصمیم و تأیید خود او نبوده است. دلیل دیگری که به ذهن میرسد آن است که گذشته از وقت سکوت، بسیاری از دیگر آثار مهم ادبیات معاصر اسپانیا، مثلاً «خرامه»ی رافائل سانچس فرلوسیو، یا آثار خوآن بنت و عمدهی رمانهای قابلتوجه دیگر این دورهی اسپانیا نیز به فارسی ترجمه نشده و اساساً ادبیات معاصر اسپانیا در کشور ما ناشناخته مانده است. با اینهمه، مارتینسانتوس با همین یک رمان بر قلهی ادبیات معاصر اسپانیا نشست و میان مهمترین نویسندگان قرنش جا گرفت. او در این کتاب نوآوریهای فراوان کرد، از جمله استفاده از راوی دانای کل شخصیتگونه، روایت دومشخص، گفتارهای درونی، مکالمهی یکطرفه، به کار گرفتن زبانی کاملاً نو و در عین حال بر پایهی زبان کلاسیک، گویشهای عامیانه، واژگان علمی و مؤلفههای دیگر که با زبان مرسوم دورانش کاملاً فرق داشت، بیان روایت از زاویهی دید شخصیتهای مختلف، ارجاعات فراوان به متون کلاسیک و معاصر، ترکیبهای توصیفی نو، واژهپردازیهای گسترده، جملهبندیهای منحصربهفرد، گاه مطابق با اصول زبان لاتین و گاه به سبکی کاملاً شخصی و موارد دیگری که در پیوست «دربارهی نویسنده و کتاب»، در نسخهی فارسی کتاب، مفصل آمده است. این پیوست مفصل، به قلم آلفونسو رِی، مارتینسانتوسشناس برجستهای که سالها دربارهی این کتاب تحقیق کرده و نسخهی انتشارات کریتیکای آن را گرد آورده است، همهی نکاتی را دربارهی نویسنده و کتاب در اختیار خواننده میگذارد که دانستنش برایش مفید و بلکه ضروری است. هر چه توضیحات دربارهی مفاهیم کتاب لازم بوده است، پس از تحقیقات و بررسیهای فراوان دربارهی کتاب و خواندن متون مختلفی که دربارهاش نوشتهاند، به صورت پانوشت و پینوشت در نسخهی فارسی منظور شده است تا خواننده از مراجعه به منابع دیگر بینیاز شود. در ترجمهی فارسی از این منابع استفاده شد: نسخهی کلاسیک کتاب که انتشارات سیشبارال منتشرش کرده است و هیچگونه توضیحاتی ندارد، نسخهی انتشارات کریتیکا که نخستینبار سال ۲۰۰۰ به گردآوری آلفونسو رِی در بارسلونا منتشر شد و یادداشتهای گسترده دارد (از جمله ۳۸۱ مورد پانوشت) و ارجاعات فرهنگی و اجتماعی کتاب را توضیح میدهد، ویژهنامهی واژگان وقت سکوت، نوشتهی خوآن لوییس سوآرِس گراندا که سال ۱۹۸۷ در شمارهی ۳۸ـ۳۷ مجلهی آرکیووم (Archivum، ارگان دانشکدهی زبانشناسی دانشگاه اووییدوِ آستوریاسِ اسپانیا) آمد و جزوهای به نام راهنمای وقت سکوت (Solucionario de Tiempo de silencio) که با همکاری انتشارات سیشبارال منتشر شده است. علاوه بر منابعی که ذکر شد، به منظور ترجمهی اصطلاحات و ترکیبهای عامیانه و کوچهبازاریِ مادریدی که نویسنده آورده است و در هیچ لغتنامهای پیدا نمیشود، مکاتباتی اینترنتی با افراد اسپانیاییزبان ساکن مادرید انجام شد تا امید باشد که تردیدی در صحت ترجمه باقی نماند. کم نیستند کسانی مثل من که این کتاب را از بهترین کتابهایی که خواندهاند میشناسند. شایسته است این کتاب بیمانند را، به سبب گرایشهای انساندوستانه، سواد گسترده، هوش و استعداد کمنظیر و خلاقیت عظیم نویسندهاش از جنبههای مختلف فرمی و مفهومی و اثرگذاری تاریخیاش در خوانندگان و نویسندگان پس از انتشارش، کنار در جستوجوی زمان ازدسترفتهی مارسل پروست، موبی دیکِ هرمن ملویل، ابلهِ داستایوسکی، رد گمِ کارپانتیه و اولیس جیمز جویس بگذاریم. خواندن این کتاب هر خوانندهای را که به ادبیات خلاقانه علاقهمند باشد به حد نهایت راضی خواهد کرد و بیگفتوگو خواننده هرگز این کتاب را فراموش نخواهد کرد. بیاندازه مسرورم که این کتاب درخشان را خواندهام و مایهی سرافرازیام است که فرصت و توان داشتهام این شاهکار ادبیات فرهنگی و اجتماعی معاصر را با حفظ تکتک خصوصیات فرمی و مفهومیاش به فارسی برگردانم. امید است این رمان جاودان توجه علاقهمندان به ادبیات، فرهنگ و نقد ادبی را جلب کند.
|