... استعمال املای عوامانه آن هم نه تنها گاهگاه از زبان مردم عوام بلکه معلمین مدرسه هم به همین طرز صحبت میدارند و نویسنده گفتوشنود آنها را با املاء عوامانه نقل مینماید، من روسیاه در کتاب «طریقهٔ نویسندگی و داستانسرایی» که اتفاقاً در خود شیراز از جانب دانشگاه پهلوی به چاپ رسید و بعداً با عنوان «پیام به جوانان ایران» در روزنامهٔ گرانقدر «پارس» هم با اضافاتی از نو انتشار یافت، در خصوص املاء و سادهنویسی مطالبی آمده است که چون میبینم ملاحظه نفرمودهاید وظیفهٔ وجدانی خود میدانم که در اینجا برایتان نقل نمایم: (در صفحات ۱۲۴ تا ۱۲۶ این کتاب) اولاً از قول یک نفر از علما و نویسندگان معروف فرانسوی این کلام در کتاب آمده است. «اشخاصی که همانطور که حرف میزنند چیز مینویسند ولو آنکه خوب هم حرف بزنند نویسندگان بدی از آب درمیآیند». و سپس در همان کتاب میخوانیم: «جعبهٔ حفظ صوت اشخاص بیسواد و کممعرفت شدن و با املاء عوامانه چیز نوشتن تعریفی ندارد مگر در موارد تازه و نادری که مقصود و غرض مخصوصی در میان باشد». مردم ایران هم (با استثناهای بسیار کم) عوامانه صحبت میدارند ولی از هزار سال به این طرف در موقع کتاب لفظ قلم نوشتهاند و آقای امین فقیری هم در نامهٔ خودشان نوشتهاند و مرا مرهون لطف خود ساختهاند که از دردسر و ملال (گاهی تحملناپذیر) فهمیدن عبارات و کلماتی که با املاء عوامانه در کتابشان آمده است و بلاشک حوصله را تنگ میسازد (و بلاتردید آن همه بیگانگانی که علاقه به زبان و ادبیات ما دارند به هیچوجه از عهدهٔ خواندن و فهمیدن آن برنمیآیند) خلاصی بخشیدهاند. من نمیدانم چرا جوانان ما خیال میکنند که با نوشتن املاء عوامانه ید بیضا میکنند. من به جرأت قسم میخورم که حتی هموطنان کمسواد ما هم املاء صحیح را بهتر و آسانتر میخوانند و میفهمند تا این املاء عوامانهٔ بیپدر و مادر را. عزیزم هموطنان بیسوادند و نویسنده حکم معلم و مربی را دارد و باید نه تنها ذهن و ضمیر آنها را روشن سازد و معانی خوب و عالی را از قبیل شرافتمندی و استغنا و جوانمردی و گذشت و سعهٔصدر و آزادمنشی و امثال اینها را به آنها بیاموزد بلکه باید سعی نماید که سواد و معرفت آنها را هم با عبارات خوب و با لطف و ملاحت و ایجاز بالا ببرد و در ضمن آنکه مانند خود شما آنها را با احوال و اوضاع هموطنانشان آشنا میسازد طرز رفتار و سلوک آنها را هم اصلاح نماید و زبان فارسی درست و خوب را به آنها یاد بدهد. تجربهٔ دور و دراز من برایم مسلم ساخته است که حتی برای اشخاص کمسواد که در حقشان میگوییم «کوره سوادی» دارند خواندن و فهمیدن فارسی خوب و درست و ساده و روشن آسانتر است تا خواندن و فهمیدن فارسی که با املاء عوامانه نوشته شده باشد و من نمیدانم در صورتی که نویسندگان فارسینویس ما که در این زمانهای اخیر کتاب نوشتهاند از قبیل محمد مسعود (دهاتی) و مطیعالدوله و دشتی و صادق هدایت و بزرگ علوی و چوبک و دیگران همه (البته با استثناهای کمی در بعضی موارد مخصوص) فارسی درست و حسابی با املاء درست چیز نوشتهاند کدام پدرآمرزیدهای سرمشق دیگران گردیده که از چندی بدین طرف جوانان ما استعمال املاء عوامانه را هم علامت ملتدوستی و دموکراسی و فقیرنوازی و وسیلهٔ تقرب به اذهان مردم طبقهٔ پایین (هر چند معناً در بالا مقام دارند) تصور نمودهاند و خیال میکنند که دیگر با استعمال املاء عوامانه شقالقمر میکنند و تخم دوزرده میاندازند، خدای من گواه است که حتی نویسندگان «آنارشیست» و «نیهیلیست» هم (حتی در روسیهٔ تزاری و هنگامی که مردم آن کشور اکثریت کاملش محروم از سواد بودند) چنین کاری نکردهاند، آتش به جان شمع فتد کاین بنا نهاد. لابد بیچاره از راه نادانی و سادهلوحی کاری کرده پنداشت که املاء عوامانه همان انشای ساده و عوامانه است و این تخم لغ را در دهان جوانان سادهلوح ما شکست و اینها نیز به حکم تقلید کورانه بدون تعمق شخصی همان راه را پیمودند و باز هم میپیمایند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برداشته از نامهٔ محمدعلی جمالزاده خطاب به امین فقیری، آورده در پیوست «دهکدهٔ پرملال»، نوشتهٔ امین فقیری، نشر چشمه
|